دلم بسیار گرفته است، در پاشنه در ماندن و رفتن ایستاده ام و به خود می گویم این راه کدام است که نه پیش و نه پس میتوانم رفت ؟ همه آنهایی که در کنج خلوت دلم مونس شده بودند رفته اند. دور یا نزدیک، کم یا بیش، دلم بسیار گرفته است . از خویش ، از دوست یا آشنا. افسوس که چه زود خورشید مهرورزی رنگ غروب می گیرد درآشیانه عقاب و چه زود رنگ پاییز می گیرد همه سبزینه های عاشقانه و دوستانه. چه زود فراموش می شوم ازیادهای منتظر گذشته.